شناسه خبر : 37094

روایت‌های سینمای ایران از بازگشت آزادگان به میهن

روایت‌های سینمای ایران از بازگشت آزادگان به میهن

رزمندگان به سبب ایثار و از جان گذشتگی و استقامت‌شان آزاده نامیده شدند. آنان آزادگان لقب گرفته‌اند تا بگوییم انسان‌های آزاد از بند تن، آزاد از تعلقات دنیوی بوده که زنجیر اسارت را پاره پاره کردند این افراد خود را از ترس وابستگی‌ها رها ساختند تا بتوانند در خدمت میهن‌شان باشند.

به گزارش چابک آنلاین به نقل از ایسنا، ۲۶ مرداد سال ۱۳۶۹، ایران شاهد حضور اولین گروه آزادگان سرافرازی بود که پس از سال‌ها اسارت در زندان‌ها و اسارتگاه‌های رژیم بعث عراق، قدم به خاک میهن خود گذاشتند. همزمان با بازگشت اسرا به کشور، چالش تازه‌ای شکل گرفت که دستمایه ساخت فیلم‌هایی با این موضوع شد.

در ادامه به معرفی تعدادی از فیلم‌هایی که بر اساس زندگی اسرا و آزادگان ساخته شده‌اند می‌پردازیم.

«پرواز از اردوگاه»

پرواز از اردوگاه به کارگردانی حسن کاربخش در سال ۱۳۷۴ از اولین فیلم‌های ساخته شده در این خصوص است که بیشتر داستانش در خاک دشمن و بازداشتگاه عراقی‌ها می‌گذرد.

این فیلم روایت سرگرد خلبان عباس حلمی، با بازی جمشید هاشم‌پور است که پس از آنکه در یک پرواز شناسایی با هلی‌کوپتر هدف آتش پدافند دشمن قرار می‌گیرد، فیلم دوربین تصویربرداریش را مخفی می‌کند و سپس اسیر می‌شود. او بارها شکنجه شده اما محل اختفای فیلم را فاش نمی‌کند تا اینکه فرمانده‌ عراقی‌ها او را به بازداشتگاه اسرای عادی می‌برد.

ماجرای فیلم در این بازداشتگاه روایت می‌شود که در نهایت شاهد فرار سرگرد حلمی از عراق و رساندن فیلم به ایران هستیم.

 

«کیمیا»

کیمیا ساخته‌ احمدرضا درویش در سال ۱۳۷۴ از جمله آثاری است که به تبعات اسارت رزمندگان ایرانی و اتفاقاتی که در زندگی آن‌ها پیش می‌آید می‌پردازد.

در آغاز جنگ تحمیلی همسر رضا (که یک معلم در آبادان است) باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا با بازی خسرو شکیبایی او را به بیمارستان می‌رساند و خود به اسارت قوای دشمن درمی‌آید. بعد از گذشت ۹ سال وقتی رضا از اسارت آزاد می‌شود، پی می‌برد که همه‌ اعضای خانواده‌اش را از دست داده است. حال او در جستجوی تنها بازمانده‌ی خود، فرزندش است.

 

«بوی پیراهن یوسف»

بوی پیراهن یوسف به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا که در سال ۱۳۷۵ ساخته شد از معدود آثار موفق در خصوص اسراست که به خوبی مشکلات ناشی از اسارت رزمندگان را به تصویر کشیده است. موسیقی معروف این فیلم اثر مجید انتظامی است. این فیلم که بارها در ایام سالگرد ورود آزادگان از تلویزیون پخش شده است درباره‌ شخصیتی به نام یوسف است که پلاکش از شکم یک کوسه در آب‌های جنوب پیدا می‌شود. همه معتقدند که او شهید شده است. دایی غفور با بازی علی نصیریان که راننده تاکسی فرودگاه است برخلاف دیگران اعتقاد دارد که پسرش روزی برخواهد گشت.

زندگی او و دختری به نام شیرین با بازی نیکی کریمی که از فرنگ برای جستجوی برادرش به ایران آمده دریک نقطه به هم می‌رسد و آن دو به دنبال گمشده‌ خود می‌گردند. اما شاید جدای از خود فیلم و موضوعش موسیقی متن آن که اثر مجید انتظامی است قابل توجه باشد.

 

«مردی شبیه باران»

مردی شبیه باران به کارگردانی سعید سهیلی در سال ۱۳۷۵ در مورد منصور با بازی ابوالفضل پورعرب است که به اسارت دشمن درمی‌آید. او موجی است و چیزی از گذشته خود به یاد نمی‌آورد. قتلی در میان اسرا اتفاق می‌افتد و سایرین به منصور مظنون هستند. اما او توان دفاع از خود را ندارد. در نهایت همسر منصور که به اسارت درآمده یک تنه به دفاع از او برمی‌خیزد.

 

«قاصدک»

قاصدک به کارگردانی قاسم جعفری در سال ۱۳۷۶ از دیگر آثاری است که به تبعات اسارت می‌پردازد. پروانه با بازی ماهایا پطروسیان در آستانه‌ ازدواجی ناخواسته با فرهاد است اما بازگشت یزدان با بازی ابوالفضل پورعرب نامزد پروانه که سال‌ها بی‌نام و نشان در اسارتگاه عراقی‌ها زندانی بوده، مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

 

«دوئل»

فیلم دوئل به کارگردانی احمدرضا درویش در سال ۱۳۸۲ روایت زینال با بازی پژمان بازغی است که پس از ۲۰ سال اسارت در عراق آزاد شده و به شهرش باز می‌گردد. او به خاطر می‌آورد که در آغاز جنگ و شروع هجوم دشمن و حمله بی‌امان هواپیماها به جمعیت آواره‌ای که درصدد عزیمت از منطقه‌ جنگی هستند، چگونه با جمعی از اهالی در ایستگاه حسینیه‌ خرمشهر مقابل دشمن مقاومت می‌کرد و در این شرایط اسکندر با بازی سعید راد به همراه تعدادی از نیروهای دولتی که مدعی‌ بودند مأموریتی محرمانه دارند درگیر گاوصندوقی می‌شوند.

«اتوبوس شب»

اتوبوس شب به کارگردانی کیومرث پوراحمد در سال ۱۳۸۵ برای اولین‌بار اسرای عراقی را به تصویر می‌کشد. فیلم در یک شب داغ پایان شهریور ۱۳۵۹ روایت می‌شود که حبیب بسیجی نوجوان و رزمنده مأمور می‌شود تا ۳۸ اسیر عراقی را در دل شب با اتوبوسی که خسرو شکیبایی نقش راننده‌ی آن را بازی می‌کند از خط مقدم به پشت جبهه منتقل کند.

ماجراهایی که برای آن‌ها تا مقصد می‌گذرد، رویارویی با اسیرانی است که سرنوشت نامعلومی در انتظارشان است و باید مدت‌ها شهر،‌ دیار و خانواده‌شان را به فراموشی بسپارند. بسیجی جوان به همراه راننده‌ میانسال نه تنها باید مراقب احوال روحی سرنشینان چشم بسته‌ی اتوبوس باشند بلکه باید با مشکلات مختلف دیگر نیز روبرو شوند.

 

«نفوذی»

نفوذی به کارگردانی احمد کاوری و مهدی فیوضی ساخته سال ۱۳۸۷ براساس خاطرات یک آزاده و با نگاهی به کتاب حکایت زمستان از سعید عاکف توسط داود امیریان ساخته شده است.

در این فیلم فضای اردوگاه به شکل باورپذیر طراحی شده و مخاطب با وجهی از اسارت آشنا می‌شود. سال ۱۳۸۲، فریدون کیان‌فر همراه با عده‌ای دیگر از اسیران جنگی به‌جا مانده در عراق، به ایران بازگردانده می‌شوند. دو نفر از نیروهای اطلاعاتی و امنیتی، او را به دلیل اینکه مشهور به جاسوسی، پیوستن به سازمان مجاهدین و نقش داشتن در شهادت عده‌ای از اسیران ایرانی بوده، بازداشت می‌کنند. از سوی دیگر، بدنامی فریدون برای خانواده‌اش هم از قدیم ایجاد مشکل کرده و حتی ازدواج پسرش فرهاد را تحت‌الشعاع قرار داده بود.

«بیداری رویاها»

فیلم سینمایی بیداری رویاها به کارگردانی محمدعلی باشه آهنگر در سال ۱۳۸۸ساخته شده است. در این فیلم دوربین وارد اردوگاه نمی‌شود و آنچه مورد توجه قرار گرفته، تأثیری است که جنگ بر زندگی مردمان گذاشت. بیداری رویاها داستانی آشنا دارد. زنی به گمان اینکه همسرش به شهادت رسیده است، به عقد برادر همسر خود درمی‌آید. سال‌ها بعد، اما مشخص می‌شود همسر او شهید نشده بلکه اسیر بوده است. این اتفاق زندگی این زوج را دچار چالش می‌کند.

«۲۳نفر»

۲۳ نفر به کارگردانی مهدی جعفری در سال ۹۷ منتشرشده است. این فیلم داستان گروهی از نوجوانان ایرانی بین ۱۳ تا ۱۷ سال است که در جریان جنگ ایران و عراق در سال ۶۱ و در مرحله مقدماتی عملیات بیت‌المقدس به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. صدام حسین پس از آگاهی از این موضوع و شکست در خرمشهر، سعی می‌کند به بهانه اینکه این نوجوان‌ها به زور به جنگ فرستاده شده‌اند، از این ماجرا سوءاستفاده تبلیغاتی کند.

ارسال نظر