نقشه زن متکدی برای سرقت از خانه مرد کارخانهدار
زن متکدی که با همدستی دخترش، سناریوی سرقت از خانه مرد کارخانه دار را اجرا کرده بود، هرگز تصور نمیکرد راز این سرقت خیلی زود برملا شود.

به گزارش چابک آنلاین؛ چندی قبل مرد جوانی قدم به کلانتری در شمال تهران گذاشت و از دختر جوانی به اتهام سرقت وسایل خانهاش شکایت کرد.
مرد کارخانه دار در تحقیقات گفت: «روز گذشته در حال عبور از خیابان بودم که در محلهای خلوت دختر جوانی را کنار خیابان دیدم؛ او دست بلند کرد تا سوارش کنم. دختر جوان را میشناختم او دختر یک زن متکدی بود که در چهار راهی در همان نزدیکی گدایی میکرد.
او مدعی بود که ساعتی است به انتظار تاکسی ایستاده، اما خودرویی پیدا نکرده است و از من خواست او را تا محلی که بتواند خودرو سوار شود برسانم و من هم قبول کردم. در بین راه شروع به گریه و زاری کرد و گفت خدمتکار خانه بوده، اما صاحبکارش او را اخراج کرده است.
از آنجایی که مدتی بود خدمتکارم رفته بود از او خواستم برای کار به خانه ما بیاید. او را به خانهام بردم که محیط را ببیند و شرایط کاری را بسنجد.
بعد برای او و خودم آبمیوه آوردم و برای انجام کاری لحظهای او را ترک کردم.
زمانی که برگشتم آبمیوهام را خوردم، اما ناگهان بیهوش شدم. زمانی که بهوش آمدم، همسرم را بالای سرم دیدم خانه بهم ریخته و مقداری از وسایل سرقت شده بود.»
با شکایت مرد کارخانهدار، تحقیقات به دستور بازپرس دادسرای سرقت آغاز شد و در ادامه بررسیها مأموران به سراغ زن متکدی رفتند. اما او محلش را تغییر داده بود و در ادامه بررسیها کارآگاهان موفق به دستگیری زن میانسال شدند. او ابتدا مدعی بود که مرد کارخانه دار دروغ میگوید و دختر جوان را نمیشناسد.
اما در برابر دلایل و مدارک پلیسی به سرقت با همدستی دخترش اعتراف کرد. با اعتراف زن میانسال، او و دخترش به اتهام سرقت بازداشت شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
از گدایی تا سرقت
زن میانسال در بازجوییها به همدستی با دخترش اعتراف کرد و درباره انگیزه خود از این سرقت گفت.
چند مورد سرقت انجام دادی؟
این اولین مورد بود و از شانس بد گیر افتادیم.
چه شد تصمیم به سرقت گرفتی؟
کار و کاسبی این روزها خیلی بد شده و کفاف زندگی را نمیدهد. قبلاً مردم خیلی کمک میکردند، اما الان دیگر کمتر به متکدیان پول میدهند. البته که هزینهها نیز بالا رفته و خرج و دخل باهم یکی نیست. برای همین تصمیم به سرقت گرفتیم.
چرا مرد کارخانه دار را انتخاب کردی؟
او را میشناختم، چندین بار به من کمک کرده بود و او را سوار بر خودروی بنزش دیده بودم. میدانستم وضع مالی خوبی دارد و مسیر ترددش را میدانستم برای همین تصمیم گرفتم که دخترم را سر راهش قرار دهم تا از او سرقت کند.
این ایده را از کجا آوردهای؟
دخترم در فضای مجازی دیده بود و از آن الگو گرفتیم.
به این فکر نمیکردی که بازداشت شوید؟
اصلاً تصور نمیکردم مرد تاجر دختر مرا به خاطر داشته باشد. بعد هم، چون زن و بچه داشت هرگز احتمال نمیدادم که شکایت کند، چون میخواستیم بگوییم او برای دخترم مزاحمت ایجاد کرده است.
نقشه سرقت چطور بود؟
دخترم زمانی که وارد خانه شد داخل آبمیوهای که مرد کارخانه دار برای پذیرایی آورده بود داروی بیهوشی ریخت بعد در را باز کرد و من وارد شدم و سرقت را با همدستی همدیگر انجام دادیم.
از چه زمانی تکدی گری میکنی؟
برمی گردد به سالها قبل. همسرم به خاطر حمل مواد مخدر به زندان افتاد و او را اعدام کردند. از آن به بعد برای تأمین هزینه زندگی مجبور شدم گدایی کنم. زمانی که همسرم اعدام شد دخترم ۴ ساله بود و در این مدت با بدبختی او را بزرگ کردم.
منبع: روزنامه ایران